تفاوت و فرق بین بازاریابی و فروش
چندین بار متوجه عدم تفکیک صحیح راهبردهای فروش از
راهبردهای بازاریابی توسط شرکتها و مدیران شده ام. امید است نوشته ی کوتاه زیر بتواند کمک زیادی به درک
چرایی این خطا نماید.
معمولا دو واژه "
بازاریابی " و " فروش " بجای یکدیگر مورداستفاده قرار میگیرند، در واقع
تفاوت بسیار زیادی بین این دو وجود دارد.
یک مدیربازاریابی یا مدیر فروش موفق باید تفاوت موجود بین این دو را به خوبی درک کرده باشد.
فروش با تولیدکنندگان و تولید درارتباط میباشد لذا میتوان گفت که فروش تمرکزی بر فروش دارد ...
بهعبارتدیگر قسمت عملی، بازاریابی است و برای بدست آوردن سهمی از بازار تلاش مینماید.
هنگامیکه تمرکز بر فروش میباشد، فروشنده همیشه در این خیال میباشد که تولید با پایان فروش به پایان رسیده است.
می توان این موضوع را اینگونه بیان کرد که هرآن چیزی که در قسمت تولید، تولید میشود باید توسط قسمت فروش فروخته شود.
جهت دستیابی به هدف فروش استفاده از روش های تهاجمی مناسب میباشد و رضایت و نیاز مشتری که همیشه وجود دارد به عنوان یک مسئله ی بدیهی باید درنظر گرفته شود.
بازاریابی امروزه بعنوان یک اصل ، مفهوم و رویکرد بسیار وسیع تر از حوزه فروش میباشد که بجای تمرکز بر محصول، تمرکزش بر مشتری میباشد. درحالیکه فروش منفعت بازاریاب و تولیدکننده را مدنظر دارد، بازاریابی منفعت مشتری و مصرف کننده را مدنظر قرار میدهد، بنابراین میتوان گفت بازاریابی بدنبال جلب رضایت مشتری و مصرف کننده است.
فروش
1- تأکید بر محصول دارد.
2- شرکت در ابتدا محصول را تولید میکند.
3- مدیریت فروش محور است.
4- برنامهریزی کوتاهمدت بوده و در قالب محصولات و بازارهای امروز هست.
5- نیازهای فروشنده را بیان میدارد.
6- به کسبوکار بهعنوان یک فرایند تولید محصول مینگرد.
7- تأکید بر حفظ فنآوری موجود و کاهش هزینهها دارد.
8- هزینهها قیمت را تعیین میکنند.
9- فروش مشتری را بهعنوان حلقه آخر از زنجیره کسبوکار در نظر میگیرد.
بازاریابی
1- تأکید بر نیازها و خواستههای مصرفکننده دارد.
2- شرکت ابتدا نیازها و خواستهها مشتری و مصرفکننده را در نظر میگیرد و سپس در پی این برمیآید که محصولی برای برآورده ساختن این نیازها و خواستهها به بازار عرضه کند.
3- مدیریت سودمحور است.
4- برنامهریزی بهصورت بلندمدت در رابطه با محصولات امروز و در قالب محصولات جدید، و بازارها و رشد در آینده هست.
5- نیازها و خواستههای خریداران را بیان میکند.
6- کسبوکار را بهعنوان فرایندی برای تولید مصرفکننده و ارضاء نیازهای وی در نظر دارد.
7- در بازاریابی تأکید بر نوآوری از طریق هر فنآوری موجود و ایجاد بهترین هزینهها نسبت به ارزش دریافت شده از طریق بهکارگیری بهترین فنآوری هست.
8- مصرفکننده قیمت را تعیین میکند و قیمت هم هزینه را تعیین میکند.
9- بازاریابی مشتری را در حلقه کسبوکار بهعنوان آخرین حلقه و هدف نهایی کسبوکار در نظر میگیرد.